کتاب ورای ممکن اثر نیرمال پورجا
زندگی من در محدوده مرگ
مروری بر کتاب «ورای ممکن»
نیرمال پورجا در کتاب «ورای ممکن» داستان صعود خود به قلههای دشوار را اینگونه با نقل یک سقوط هولناک و موحش آغاز میکند: «وقتی با سر از جبهۀ برفی و نمناک نانگاپاربات سقوط کردم جهان از زیرم لغزید. ده، بیست، سی متر به نظر در کسری از ثانیه گذشت.
آیا در حال سقوطی مرگبار بودم؟
فقط چند ثانیه پیش بسیار احساس امنیت میکردم، وقتی برای در امان ماندن از سیلی بادها بهسختی به شیب تند جبهۀ کوه تکیه زده بودم و قدمگاه محکمی داشتم. ناگهان اتصالم قطع شد و دندانههای کرامپونم دیگر نمیتوانست برف را بگیرد. در ابتدا، بهآرامی و سپس، ثانیهبهثانیه، با سرعت بیشتری سقوط کردم. مغزم در حال محاسبۀ لحظاتی بود که سُر خوردم که بینهایت به نظر میرسید و درنهایت، جسمم به سنگهای دندانهدندانه و تیز برخورد میکرد یا در یک شکاف یخی عمیق سقوط میکردم.
به خودم گفتم: “داداش، باید هرچه سریعتر از به فنا رفتنت جلوگیری کنی!”
اگر میمردم، هیچکس دیگری جز خودم برای این سقوط لعنتی مقصر نبود. من تصمیم گرفته بودم که به نهمین کوه مرتفع جهان در وضعیت برف و مِه شدید و هوای بسیار نامساعد و خشن صعود کنم. تصمیم گرفته بودم که به تمامی چهارده قلۀ “ناحیۀ مرگ”، در تلاش برای شکست مدتزمان صعود، در هفت ماه صعود کنم.»
پورجا با آغازی اینچنین مخاطب خود را برای رویارویی با لحظههایی که فاصله با مرگ سرِ مویی بیشتر نیست آماده میکند و از همان آغاز نشان میدهد که قرار است با او در مسیری پرخطر همسفر شویم؛ مسیری که اگرچه در آن هردم با خطر مرگ مواجهیم اما پورجا بعد از روایت صحنۀ هولناک سقوط، سقوطی که به خاطر یک اقدام دوستانه و کمک به دوستی که میخواسته فرود بیاید برای او اتفاق افتاده بوده است، از امید و انگیزه بالایش برای شکستن رکورد صعود میگوید و از شهامت و نهراسیدنش از مرگ و از اینکه به خاطر دستیابی به این هدف از شغلش دست کشیده است. پورجا در ادامۀ کتاب به گذشته گریز میزند و تعریف میکند که بلندپروازیاش برای صعود به قلههای ناممکن از کجا و چه زمانی و چگونه آغاز شده است. او از گذشتهاش میگوید و از ایمانش به قدرت مثبتاندیشی و از هرآنچه او را به سمت محکم قدم برداشتن به جانب هدف دشوارش سوق داده است.
کتاب «ورای ممکن» از بیست و دو فصل و سه پیوست تشکیل شده است. عنوانهای فصلهای این کتاب عبارتند از: «مرگ یا افتخار»، «امیدواری حکم خدا را دارد»، «مرگ بهتر از زندگی همراه با هراس است»، «در تعقیب بیامان ممتاز بودن»، «در منطقۀ مرگ»، «شنا کردن تا ماه»، «مأموریت»، «بزرگترین قمار»، «احترام کسبکردنی است»، «اوضاعواحوال سخت عادی میشود»، «عملیات نجات!»، «در میان تاریکی»، «مواقع بحرانی»، «تب صعود به قله»، «سیاست در کوهستان»، «تسلیمشدن در ذات من نیست»، «در میان طوفان»، «کوهستان وحشی»، «ذهنیت کوهستان»، «پروژهای مردمی»، «حماسه» و «روی قله».
پیوستهای کتاب ورای ممکن» نیز عبارتند از: «درسهایی از ناحیۀ مرگ»، «برنامۀ صعود به چهارده قله در “پروژه ممکن”» و «رکوردهای جهانی».